رازهایی که باید درباره روانشناسی هوش بدانید

به جرات می توان گفت هیچ تعریف یا مدل توافق شده ای از هوش وجود ندارد. در فرهنگ لغت انگلیسی کالینز، هوش عبارت است از «توانایی فکر کردن، استدلال کردن و درک کردن به جای اینکه کارها به طور خودکار یا غریزی انجام شود». بر اساس یک متاآنالیز جدید، هوش شامل ماده خاکستری و ماده سفید در سراسر مغز است. هوش به معنای درک و داشتن انعطاف پذیری در برابر تغییرات ذهنی و محیطی می باشد. IQ نیز معیاری برای سنجش هوش است که شامل توانایی استدلال، برنامه ریزی، حل مسائل، تفکر انتزاعی، درک ایده های پیچیده، یادگیری سریع و در خلال تجربه است. روانشناسان مطرح میکنند که میزان ضریب هوشی احتمالاً علاوه بر هر روش قابل اندازه‌گیری توسط افراد، با بسیاری از نتایج مهم آموزشی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی نیز مرتبط است. اینکه ضریب هوشی ممکن است بسیار ارثی باشد به این معنی نیست که افزایش هوش تحت تأثیر محیط قرار نگیرد. پس با توجه به اینکه هوش تحت تاثیر ژنتیک نیز میباشد، به نوبه خود میتواند طیف گسترده ای از نتایج را پیش بینی کند.

روانشناسی هوش

افزایش ضریب هوشی

روش‌های خاصی وجود دارد که برای افزایش ضریب هوشی افراد، مؤثر میباشد. از جمله تحقیقات پیچیده ایی که توسط محققان هوش مورد بررسی قرار گرفته است این است که چقدر IQ را میتوان تغییر داد. هر چند، نمرات IQ در دوران کودکی به تدریج تثبیت میشود اما شما میتوانید با بدست آوردن مهارتهای شناختی مفید و کاربردی مانند استدلال منطقی، تفکر انتقادی یا ریاضیات باهوش تر شوید. طبق تحقیقات علمی ممکن است 1000 ژن مرتبط با هوش وجود داشته باشد که هر کدام اثر کوچکی روی ذهن دارند. لذا اگر می‌خواهید هوش را تغییر دهید، ژن‌های زیادی برای دستکاری وجود دارد. چنانچه پیشتر گفتیم، شواهد بسیار متنوعی وجود دارد. به ویژه از مطالعات مربوط به فرزندخواندگی مبنی بر اینکه یک محیط مساعد تأثیر عالی بر نمرات IQ افراد دارد. در کشورهای کمتر توسعه‌یافته، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد قحطی، فقدان آموزش اجباری، مسمومیت با سرب و سایر معایب اولیه می‌توانند نمرات IQ را کاهش دهند.

پیشنهاد میکنیم بخوانید: ۹ ویژگی شخصیت سالم که همه باید داشته باشند!

در نهایت طبق گفته محققان، موضوع اینست که ما چیز زیادی در مورد چگونگی افزایش ضریب هوشی نمی‌دانیم، زیرا هنوز هم مولفه‌های دقیق محیطی که نمرات تست هوش را افزایش می‌دهند در حال حاضر یک راز علمی هستند. اما روانشناسان با تداوم تحقیقات علمی شان، نسبت به پتانسیل افزایش هوش در آینده خوشبین می باشند. نگاه واقع بینانه به این موضوع بدین صورت نیست که در 10 سال آینده قرصی برای افزایش ضریب هوشی در بزرگسالان داشته باشیم. اما برای مثال تا بحال با افزایش تحصیلات عمومی مردم و کاهش مسمومیت با سرب آنقدر در افزایش ضریب هوشی پیشرفت داشته‌ایم که شاهدی بر این ماجراست که بهبود هنوز امکان‌پذیر است.

تصمیم گیری بر اساس قدرت ذهن و خلاقیت

هوش چندگانه

شاید نام تئوری هوشهای چندگانه را شنیده باشید، اما چه شواهدی پشت آن است؟ طبق نظریه هوش چندگانه هاوارد گاردنر حداقل 7 تا 9 هوش وجود دارد. این هوشها به قول گاردنر نسبتاً مستقل هستند و در حوزه های خاصی در زندگی افراد مانند حوزه اجتماعی (هوش بین فردی)، حوزه فیزیکی (هوش جسمانی – حرکتی)، یا حوزه موسیقیایی (هوش موسیقی) کاربرد دارند. بر اساس این نظریه، فردی که هوش بین فردی بالایی دارد احتمالاً در همکاری های گروهی برتری عمل خواهند داشت. در حالی که فردی با سطوح بالای هوش منطقی – ریاضی ظرفیت بالایی برای درک اعداد، الگوها و منطق خواهد داشت. اما در حالی که این مفهوم، توجه عموم را به خود جلب کرده است و اغلب به عنوان بخشی از آزمونهای شخصیتی یا استخدامی استفاده میشود، بسیاری از محققان با ایده هوش های مختلف مخالفت کرده و نظریه، معیارها و طرح های تحقیقاتی گاردنر را مورد انتقاد قرار داده اند. به عنوان مثال، هوش هیجانی را نمی توان به طور دقیق از طریق تست اندازه گیری کرد.  بنابراین امکان بیان تفاوت های بین افراد را ندارد. لذا، نظریه هوش چندگانه هرگز توسط روانشناسان روان‌سنجی پذیرفته نشده است.

در واقع، منصفانه است که بگوییم در میان دانشمندان دانشگاهی که هوش را مطالعه می کنند، به دلیل فقدان شواهد تجربی برای نظریه گاردنر، پذیرش بسیار کمی از نظریه گاردنر وجود دارد. در مقابل، نظریه هوشِ عمومی (توانایی کلی ذهن) نیز مطرح شده است که به افراد کمک می کند چطور در تمام زمینه های زندگی شان که نیاز به عملکرد شناختی دارند، به طور نرمال عمل کنند. می توان گفت، هوشِ کلی به تواناییهای شناختی گسترده مانند مهارت کلامی، سرعت پردازش و استدلال انتزاعی اطلاق میشود.

ضریب هوشی

مزایای باهوش بودن

در میان همه فرهنگها، داشتن هوش بالا یک کیفیت مطلوب به حساب می آید. افراد باهوش‌تر، مرفه‌تر و سالم‌تر هستند و رضایت بیشتری از زندگی را گزارش می‌کنند. افراد با ضریب هوشی بالاتر ممکن است مزایای اقتصادی بیشتری نسبت به هر زمان و هر فردی داشته باشند. محققان معمولاً توافق دارند که هوش حداقل شامل سه جزء است:

  • اولین عامل، هوش متبلور است که متشکل از حقایق و اطلاعاتی است که جدا از آنچه در مدرسه می آموزید، می باشد و یا از طریق تجربه بدست می آید. اما فعالیت های مربوط به مدرسه مانند امتحان و درک مطالب علمی به آن مرتبط می شود.
  • دوم، هوش سیال، که با تجربه ارتباطی ندارد، به معنای توانایی پردازش اطلاعات از طریق کاربرد دانش، استدلال و حل مسائل به طور کارآمد می باشد.
  • ثالثاً، بسیاری از محققین خودکنترلی و مدیریت احساسات را به‌عنوان سازنده اصلی هوش می‌دانند.

پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین میزان آینده نگر بودن

لذا، عملکرد برتر در این سه دسته معمولاً به این معنی است که شما باهوش در نظر گرفته میشوید. همچنین عملکرد بالا نیز به این معنی است که شما مستعد برخی از استعدادهای قابل توجه هستید. آیا جای امیدواری بیشتر برای افراد بسیار ماهر و باهوش وجود دارد؟ البته که وجود دارد. مثلا باهوش بودن مزایای تعیین کننده ای در محل کار دارد. کسانی که امتیاز بالاتری در معیارهای IQ و هوش هیجانی دارند، نسبت به همسالان خود که امتیاز کمتری دارند، توانایی بهتری برای بدست آوردن رضایت، اضطراب کمتر در عملکرد و ایجاد حس شوخ طبعی بهتر دارند. افراد باهوش‌تر تمایل دارند بیشتر فعالیتشان را به اشتراک بگذارند (به کار تیمی فکر کنند) و زمانی که شخص دیگری به کمک نیاز دارد، حتما  به او کمک می‌کنند. نا گفته نماند یک سازمان بهترست ویژگی هایی از شخص را بررسی کند که با فلسفه و هدف سازمان هماهنگی بیشتری دارد. اتکای بیش از حد به درک هوش و تجربه اغلب ممکن است یک اشتباه استخدامی باشد که سازمان به زودی از آن پشیمان خواهد شد.

در حالی که معمولاً اعتقاد بر این بوده است که هوش ذاتی است و نمیتوان آنرا افزایش داد، تحقیقات در مورد هوش هیجانی و اجتماعی نشان میدهد که مهارتهای عاطفی و اجتماعی اساسی وجود دارد که میتوان آنها را توسعه داد. همانطور که میتوانید دایره لغات و دانش عمومی خود را از طریق آموزش افزایش دهید. همچنین می توانید برای بهبود مهارت های عاطفی و مهارتها یا تواناییهای اجتماعی تلاش کنید. باهوش بودن، داشتن ضریب هوشی بالا، با موفقیت هم در شغل و هم در موقعیت های اجتماعی مرتبط است، اما این رابطه آنقدر قوی نیست. افراد باهوش معمولاً می‌توانند بفهمند که چگونه یک کار را انجام دهند و در بخش‌های آکادمیک دارای موقعیت خوبی هستند. اما برای موفقیت واقعی نیاز به انواع دیگری از هوش  مانند هوش هیجانی نیز هست. هوش هیجانی شامل شناخت انواع احساسات در خود و دیگران است که متاسفانه در جامعه ای که ما در آن زندگی میکنیم توجه چندانی به این امر نمیشود.

نویسنده: فاطمه اعتمادی

لطفا به این مطلب امتیاز دهید:
[تعداد رای: 1 - میانگین امتیاز: 4]
contact us
با ما در تماس باشید!
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
22623587 - 021 رزرو وقت تست آنلاین