احساس آرامش چه تاثیری در موفقیت و سلامتی دارد؟

در جستجو و طالب احساس آرامش بودن یکی از دغدغه های همیشگی بشر بوده و هست. گویی تاریخ پر است از داستان های افرادی که همواره در جستجوی احساس مبهم و ناشناخته ای به نام آرامش، دست به دامان هر ترفند و شیوه ای شده اند. جنگ افروزها و قدرت طلبان برای پیدا کردن آرامش به آتش افروزی روی می آورند. عارفان سکوت و مراقبه را توصیه می کنند و معتکف معبد سکوت می شوند.

گروهی نیز با پناه بردن به گزینه های آسیب زا مانند الکل، مواد مخدر و داروهای وابستگی زا و حتی شورش و عصیان و لجبازی با نهادهای قدرت می خواهند لذت رسیدن به آرامش را تجربه کنند. اما گویی هر بار این آرامش مانند ماهی از دستشان سر می خورد، به دریا می رود و به تعبیری صید می رود و صیاد همچنان متحیر و انگشت به دهان در انتظار بازگشت آرامش می ماند.

ریلکس کردن

انواع احساس آرامش چیست؟

گاهی اوقات در هم همه و هیاهوی زندگی و روزمرگی هایش، آرامش نادیده گرفته و گم می شود. ما فراموش می کنیم آنچه در جستجویش بوده ایم تنها نوشین جرعه ای از شربت آرامش بوده است، همین و بس.

با تمام این تفاسیر، این سوال مطرح می شود که به راستی آرامش چیست؟ یک فانتزی دست نیافتنی برای بشر است که همواره در حد همان فانتزی باقی خواهد ماند. یا یک حس شیرین و غیر قابل وصف است که اگرچه سهل الوصول نیست اما در صورت دستیابی به آن بادوام، ماندگار و رضایت بخش است. اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آرامش چه چیزی نیست، باید بگوییم زمانی که زمینه رشد روانی سالم فراهم باشد و عوامل محیطی و وراثتی، شرایط شکل گیری اعتماد کودک به دنیا و مجهز شدن او به مهارت های ارتباطی و خود کنترلی را فراهم کنند. فرایندی به نام اضطراب بنیادین که ریشه خصومت، خود محوری و تردید است، رخت می بندد و آرامش جای آن را می گیرد.

در واقع آرامش روانی و احساس آرامش، درست در مقابل اضطراب بنیادین قرار می گیرد. می توان گفت فردی که مضطرب نبوده و در مقابل دنیا و پدیده هایش شمشیر از نیام بیرون نمی کشد و با تالم و تعمل در هزار توی جهان و پیچیدگی هایش قرار می گیرد، به آرامش رسیده است.

انسان از همان نخستین سال تولد مفهوم امید و آرزو را از طریق بازخوردهای اطرافیان و شیوه پاسخگویی والدین بخصوص مادر به برآورده کردن نیازهای اولیه اش، به خوبی درک می کند. در واقع بخش قابل توجهی از شکل گیری مفهوم احساس امیدواری به جهان اطراف، دستیابی به احساس آرامش و اعتماد به اطرافیان یا در نقطه مقابل آن بی اعتماد شدن، متلاشی شدن امید و رخت بربستن آن از زندگی در همان 14 ماه اول زندگی انجام می گیرد.

احساس آرامش

اعتماد و حس آرامش

اعتماد و به دنبال آن حس آرامشی اصیل و ماندگار، امید لازم حیات اجتماعی و برقراری تعاملات مثبت بین فردی است. میزان برخوردار بودن از انگیزه و احساس آرامش در محیط خانواده شکل می گیرد. در خانواده هایی که به دلیل ناامنی های اقتصادی و مصائب ریز و درشت والدین، فرصت کافی برای پاسخ دادن به نیازهای کودکانشان از جمله نیاز به عشق و تعلق خاطر و امنیت ندارند، دستیابی به احساس آرامشی ماندگار نیز چندان مورد انتظار نخواهد بود.

پیشنهاد می کنیم مطالعه بفرمایید: ابراز وجود در پرتو استفاده از هنر درمانی

در واقع ریشه شکل گرفتن شخصیت انسان های ناامید و بی انگیزه، در واقع بی انگیزگی و امید را می توان در دوران کودکی آنها جستجو کرد. از آنجایی که در همان روزهای اول پس از تولد، نوزاد در نخستین دوره رشد روانی – اجتماعی خود به محبت و پاسخگویی مادر در مقابل نیازهایش وابسته است، توجه و حمایت و ایمنی بخشیدن از سوی مادر می تواند به تدریج حس آرامش و اعتماد بنیادی را در کودک شکل دهد و نگرش او را نسبت به محیط اطرافش، باثبات، امیدوارانه و رضایت بخش کند.

تحقیقات متعددی نشان می دهد شکل گیری هویت افراد در زندگی و حس آرامشی که آنها به زندگی و تلاش برای بودن و به کمال رسیدن در افراد شکل می گیرد، از همان سال اول تولد به عنوان جنبه ای از شخصیت افراد شکل می گیرد. این وظیفه اطرافیان بخصوص مادر است که نیازهای کودکان که صرفا در حال یادگیری و جذب داده های محیطی شان هستند را به خوبی پاسخگو باشند. چرا که کودک از این تعامل دو طرفه و روابط بین فردی که با مادر و پدر خود دارد، می آموزد که آیا به دنیا اعتماد کرده و امیدوار باشد یا بنیادی ترین نیروی زندگی را در خود از بین ببرد و با عقب نشینی تسلیم مشکلات شود.

حس راحتی

عوامل از بین رفتن آرامش

عواملی مانند بی ثباتی شخصیت مادر، مبتلا بودن او به اختلالات روانی، سپردن کودک در ماههای اولیه پس از تولد به پرستاران گوناگون یا پرستار غیر دلسوز و غیر متعهد در روابط بین فردی کودک در بزرگسالی تاثیر خواهند گذاشت و بارور شدن حس امید و اعتماد را به شگل گیری اضطراب بنیادین، بی اعتمادی، شک و ناامیدی تبدیل خواهد کرد.

هنر از دیگر ابزارها و فاکتورهایی است که ما را برای دستیابی به حس آرامش پیش می برد. آلن دوباتن فیلسوف سوئیسی ساکن بریتانیا در کتاب «هنر همچون درمان» بیان می کند: برای تجربه حس آرامش باید شکیبا و صبور بود. این حس صبوری را برای رسیدن به احساس آرامش می توان از هنرهای مختلف آموخت. او صبوری و بردباری را عامل آرامش می داند و معتقد است صبوری به معنای به تاخیر انداختن لذت ها است و این همان چیزی است که ما را به حس آرامش نزدیک می کند.

در حقیقت شکیبایی ظرفیت انجام کارها بدون هیجان زدگی است. شناختن و ماندن در کنار پدیده های نفرت انگیز و ملال انگیز را می توان تمرینی برای درونی کردن احساس آرامش دانست. هنر می تواند حقیقت های مورد غفلت شده را به یادمان بیاورد و نتیجه این به یاد آوردن ها چیزی جز تجربه حس خوب آرامش نخواهد بود.

لطفا به این مطلب امتیاز دهید:
[تعداد رای: 3 - میانگین امتیاز: 4]
contact us
با ما در تماس باشید!
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
22004925 - 021 رزرو وقت تست آنلاین